- سوگ دار
- عزادار، ماتم دار، سوگوار
معنی سوگ دار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سوگوار عزادار
سالار بار میزبان فرستادگان
جاندار
آنکه مجهز به سپر است دارنده سپر
صابر، شکیبا، بردبار
درختی است از تیره مخروطیان جزو رده بازدانگان که برگهای سوزنی شکل و طویل دارد و میوه اش مخروطی و از میوه کاج کوچکتر است. این گیاه در نقاط معتدل آسیا از جمله ایران میروید چوب این درخت قرمز و نسبتا محکم است و چون به خوبی صیقل میشود از آن در صنعت استفاده میکنند سیر دار زرنب رجل الجراد
شاه استوار
سالمند، سال دیده، پیر
دارای طوق، دارای گردن بند، پرنده ای که خطی سیاه یا سفید مانند گردن بند بر گردن دارد، از قبیل قمری و کبوتر
آنکه پول بسیار دارد، ثروتمند
دارای بو، آنچه دارای بو باشد
دارای زنگ مثلاً ساعت زنگ دار، طنین دار
کسی که کارش خرید و فروش گوسفند است، گله دار، گوسفنددار، گرزدار، چوبک زن
درختی پرشاخ و برگ، مخروطی با برگ های باریک و دراز، همیشه سبز، چوب سرخ رنگ و بلندی پانزده متر که پوست، برگ و دانۀ آن سمی است و چوبش در صنعت به کار می رود
چنبره دار پرگر دار، گرفتار بندی درفشدار
کوژ پشت خمیده پشت
سرهنگ سر دسته
یکی از ظالمان گم گشت تارشب است یا قلم زدن بر سر چیزی. محو کردن ناپدید کردن: حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت که قلم بر سر اسباب دل خرم زد. (حافظ 104)
درفشنیک کوهه دار
ریژ دار خواهان شیدا
دارای هوی و هوس آرزومندی
ثروتمند، غنی، توانگر
Ringing, Shrilly
Rippling
ondulante
звенящий , пронзительно
klingend, schrill
falujący
дзвінкий , різко
волнистый
dzwoniący, piskliwie
хвильовий
响亮的 , 刺耳地
golvend